به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ ابوالفضل جلیلی کارگردانی است که مدتی در میدان جنگ بوده و میگوید هیچ کدام از مستندهای جنگی که دیده است بیانگر واقعیتهای این میدان نبوده است. با این کارگردان سینما و یاد خاطرههای شیرین درباره جنگ، و توصیف آنچه دیده است، به گفتوگو نشستهایم.
شما با سینمای مستند آشنا هستید، آیا فیلمهای مستند جنگی، همه آنچه که از جبهه و جنگ شنیدهایم را به تصویر کشیدهاند؟
من به شخصه فیلم مستند جنگی که به صورت واقعی ارائه شده باشد، را هنوز ندیدهام. میدانید که سالهای دوری است که نه در جشنوارههای فیلم شرکت میکنم و نه تلویزیون در خانه دارم اما از آنچه در سینما میگذرد، با خبر هستم. در زمان جنگ تحمیلی من نوجوان بودم و چند فیلم کوتاه کار میکردم در همان دوره دوستانی بودند که برای ثبت تصاویر واقعی از جنگ، فیلم مستند ساختند اما هیچ کدام از این فیلمها نمایش داده نشد. خیلی از این فیلمهای مستند اسراری را هویدا میکرد که شاید چه الان و چه در آن دوره برای نمایش مناسب نبودند.
درباره این اسرار بیشتر توضیح میدهید؟
ببینید همه ما میدانیم که جنگ تحمیلی اتفاقی بزرگ در سرزمین ما بود. سال ۱۳۵۹ و اوایل جنگ بود که امیر نادری فیلمی مستند به نام "جستجوی ۲ " ساخته بود. این کارگردان در دل جنگ تصاویری را گرفته بود که هنوز وقتی قسمتهایی از آن فیلم را در ذهنم مرور میکنم، تمام تنم میلرزد. اینکه کارگردانی برود وسط اتفاقی همانند جنگ، خیلی شهامت میخواهد. در این فیلم نادری جنگ را به شدت عریان نشان داده بود. من خیلی وقایع را در این فیلم دیدم که به دور از ساختگی و به یک جانبه رفتن از سربازان جنگ، اصل واقعیت را به تصویر کشیده بود. اتفاقا در آن زمان باید فیلمها قطع نگاتیو میشدند که این فیلم قطع نگاتیو هم نشده بود و تنها در چند نمایش خصوصی فیلم دیده شد. به خاطر میآوردم که در آن سالها فیلم برای گرفتن مجوز نمایش باید قطع نگاتیو میشد؛ اما متاسفانه این فیلم در توقیف باقی ماند. من باید به یک نکته اشاره کنم گاهی جنگ به صورت فیزیکی داریم و گاهی جنگهای مجازی، اما جنگ تحمیلی را واقعا نمیشود بیان کرد.
از خاطرات جنگ برایمان بگویید؟
پسرخاله من در سالهای ابتدایی جنگ شهید شد. او سه سال از من کوچکتر بود و به دلیل علاقه من از مستندات جنگ، همیشه کلی حرف برای گفتن با هم داشتیم. یادم میآید به او گفتم جنگ یعنی مرام و معرفت؛ او در جواب من گفت، "ابوالفضل خان همه با هم با مرام و معرفت هستند اما مرام و معرفت بیشتر از هر جایی خود را در جنگ نشان میدهد. زمانی که عراق دستور عقب نشینی میداد، همه بسیجیان برمیگشتند اما ناگهان شبانه دشمن حمله میکرد و آتش از آسمان میبارید، باید میدیدی که چطور همه برای نجات یکدیگر تلاش میکردند." به نظر من اکثر خاطرات تصویریتر از یک فیلم مستند است. به همین دلیل است که بیشتر از فیلمهای مستند جنگی، گزارشهای مختلف و عکسهای متفاوت از جنگ تحمیلی است که در اختیارمان است.
در این روزها که یادآور روزهای دفاع مقدس است در کوچه و خیابان عکسها و نشانههایی از جنگ را میبینیم، چه تاثیری بر افراد جامعه یا نگاه یک هنرمند همانند شما دارد؟
اتفاقا به موضوع جالبی اشاره کردید، در میدانی تعدادی عکسهای گاهی دردناک و بعضا تاثیرگذار را به نمایش گذاشته بودند تا مردم آنها تماشا کنند. یکی از این عکسها دو پسر نوجوان بودند که یکی از این دو نفر سعی میکرد به دوست خود که پاهایش قطع شده، کمک کند. آنقدر این عکس زیبا و تاثیرگذاربود که مدتی به آن عکس خیره شده بودم و متعجب از این همه مردانگی بودم. این عکس برای پدر و مادرهای که تجربه بزرگ کردن فرزندان خود را دارند، واقعا دردناک بود. خب این عکسها واقعی و قابل باور هستند. حالا که فیلمهای مستند جنگی کمتر ساخته و یا در معرض تماشا قرار گرفته اما عکس و گزارش آن واقعیتهای جنگ را ثبت میکنند.
شما چه فیلمهایی از مستندات جنگ دیدهاید؟
در دوران جنگ تحمیلی یک خبرنگار ژاپنی برای ساخت فیلمهای مستند جنگی وارد ایران شده بود که فیلمهای خیلی خوبی از جنگ تحمیلی ایران و عراق گرفته بود. همان موقع بمب بارانهای تهران شروع شده بود که این خبرنگار تصاویر مستند با ارزشی از جنگ را تبدیل به یک فیلم مستند کرد. به نظر من آن فیلم، واقعیتی بود که شاید یک ایرانی به دلیلهای مختلف همچون وطن دوستی و عرق وطنپرستی به سختی شاهد آن تصاویر باشد. اما بارها فیلمهای خیلی مستند و دردناکی را در خصوص جنگ جهانی دوم دیدهایم که درباره هیتلر ساخته شده و خبرنگار آزاد بوده تا به هر صورتی که میخواهد تصاویر و مستنداتی که بدست آورده را در معرض تماشا بگذارد.
یعنی شما معتقد هستید که خیلی از مستندهای جنگی ما سانسور شدهاند؟
ببینید مستند از ناماش پیداست، یعنی آنچه از واقعیت را میبینیم به تصویر دربیاوریم حالا بماند که نوع مستند از گزارشی تا مستندهای داستانی و غیره داریم؛ بحث من این است که مستندها باید بیطرفانه ساخته شوند. من فیلم "جستجوی ۲ " به کارگردانی نادری و آن فیلمی که خبرنگار ژاپنی ساخته بود به نظرم مستندهای واقعی بود چرا که وقایع تلخ جنگ در آن هویدا بود.
در عصر حاضر اکثر فیلمهای جنگی بیشتر در خصوص شخصیتها و آدمهای جنگ شکل میگیرد تا محیط و موقعیت میدان جنگ، شما درباره فیلمهای امروزی سینمای دفاع مقدس چه نظری دارید؟
من واقعا جشنواره نمیروم و تلویزیون ندارم اما معتقدم به رزمندههای جنگ نباید شغل و مقام داد. چرا که شغل و مقام آنها معنوی و ارزشمند است. الان من چند نفر به شما نشان بدهم که انگشت و یا پای آنها قطع شده، آنها بر اساس خواستههای خود به میدان جنگ رفتند و کسی آنها را زور نکرده بود اما کاری که این عزیزان انجام دادند را نباید فراموش کنیم. به خصوص رزمندههایی که از سن کمی هم برخوردار بودند و وقتی در محیط جنگ قرار میگرفتند، شخصیت تازهای پیدا میکردند و جان خود را برای پیروزی معامله میکردند. یا خیلی از کسانی که به جبهه رفتندو شهید شدند و حالا خانوادههای آنها یک عمر بدون سرپرست زندگی میکنند. در برابر چنین ایثار و عظمتی، معیاری برای پرداخت مالی وجود ندارد. پس به آدمهای با ارزش نمیتوان پست و مقامهای مادی داد.
از روزهایی که خودتان در جنگ بودهاید، بگویید؟
آن مدتی که من جبهه بودم خیلی از اتفاقات را لمس کردم. همه چیز در میدان جنگ برای ما قابل باور بود. جبهه جای من بمیرم تو بمیری نبود. یک جایی مثل دوزخ و بهشت بود. گاهی فیلمهایی را در عرصه دفاع مقدس میبینم و یا میشنوم که از آدمهای جبهه استفاده ابزاری شده است، واقعا جای تاسف دارد. در سالهای دور که تازه جنگ تمام شده بود، مهندس رحماندوست فرمانده جنگ که حالا جانباز ۷۰ درصد است پیشنهاد جالبی به سینماگران دادند. ایشان مدیر بنیاد جانبازان هم بودند که از چند فیلمساز از جمله بنده دعوت کردند تا درباره سینمای دفاع مقدس با امکاناتی که بنیاد در اختیارشان قرار میداد، فیلم بسازیم.. اما من معتقدم جنگ آنقدر محترم و مقدس است که خودم لایق فیلم ساختن درباره این وقایع نیستم.
همان موقع فراخونی منتشر شد و در آن فراخوان از خود بچههای جنگ برای ساختن فیلمها درخواست شده بود. عدهای هم موافق این بودند تا این هزینه صرف زندگی جانبازان و خانوادههای شهید شود. تا اینکه بعد از کلی جلسات که برگزار شد یکی از جانبازان نامهای به بنیاد فرستاد که به جای ساختن فیلم میتوانید جانبازانی که چشمهای خود را در جنگ از دست دادهاند را جمع کنید و یک عکس دسته جمعی از آنها بندازید تا این اتحاد همیشه حفظ شود. ۱۲۰ جانباز که چشمهای خود را از دست داده بودند در این عکس جمع شدند و این عکس یادگاری تا الان باقی ماند. من فکر میکنم همین ارزشهای معنوی است که باید قدر آنها بدانیم. فیلم ساختن از جبهه و جنگ خوب است اما واقعا فیلمهای دفاع مقدس باید در حد جانبازان پاک باشد. من آرزو میکنم روزی فیلم شهید خرازیها را بسازم اما هنوز درون خودم به آن جسارتها نرسیدهام که این فیلم را کلید بزنم.
نظر شما